یه مهمون کوچولو
سلام عشق مامان و بابا من و بابایی در 19 مهر 91 با هم اشنا شدیم ودر18 آبان ماه 91عقد کردیم در یک روز قشنگ تابستانی که 92/4/13بود زندگی خودمون رو شروع کردیم و به لطف خداااای مهربون در کنار هم پستی ها و بلندی های روزگار رو گذروندیم در تیرماه 94 با کمک خداوند آماده ی دعوت کردن یک مهمون کوچولو به خونمون شدیمهوراااااااااااااااااااااااااااااااااا اولین باری که با این احساس قشنگ و با همه تناقضاش به سراغم اومدی با تمام وجود خواستمت و اولین باری که تو با ضربان قلب معصوم و کوچولوت به من مزده بودنت رو دادی برای من روز قشنگی رو رقم زدی که تا ابد در خاطرم حک شد وای بابایی رو نمیدونی وقتی صدای قلبت رو شنید تا چند روز تو حال و هوای خودش نبود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی